Web Analytics Made Easy - Statcounter

از میان تمام کسانی که از ایران رفتند، بدون مبالغه هیچ‌کدام نتوانستند در آن سوی آب‌ها موفقیت‌های داخلیشان را تکرار کنند.

سرود چریک‌های فدایی خلق که برای چهل-پنجاه سال پیش بود و توسط دشمنان سرسخت پادشاهی پهلوی سروده و قرائت می‌شد، امروز از دهان پادشاهی‌خواهان شنیده می‌شود؛ نه به‌عنوان توبه آن‌ها از مرام پیشینی و آشتی‌شان با چپ‌ها، بلکه به‌عنوان سرودی برای نمایشی که دفاعیه‌ای از فاشیستی‌ترین و دست‌راستی‌ترین جنبش اجتماعی ایران پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این شگفتی، اما چرا پدید آمد و چرا آن‌ها چنین سرودی را برای چنین مقصودی برگزیدند؟ قضیه تنها و تنها به بی‌سوادی سیاسی و اجتماعی آن‌هایی برمی‌گردد که پشت انتخاب این سرود برای یک نمایش ظاهرا معترضانه ایستاده بودند.

آن‌ها همین نکته ساده را نمی‌فهمیدند که سرود «سراومد زمستون...» از جهانی دیگر است و یکسره با جهان خودشان تفاوت دارد حتی اگر این سرود سال ۸۸ در اردوگاه انتخاباتی اصلاحات هم استفاده شد و تا پای یافتن جنبه‌ای نمادین برای سبز‌ها پیش رفت، می‌شد آن را با گرایش سابقا چپ میرحسین موسوی که لیدر آن جریان بود توجیه کرد، اما حالا هیچ چیز نمی‌تواند این ناهمگونی را در نمایش «خانه امن» توجیه کند. دیدن بی‌سوادی‌های مأیوس‌کننده از پادشاهی‌خواهان و پهلوی‌چی‌ها چیز عجیبی نیست و به‌طور روزمره، موارد بسیار بغرنج‌تری از استخدام یک سرود چپ برای نمایشی راستگرا می‌شود سراغ گرفت، اما آنچه این مورد به‌خصوص را برجسته می‌کند مرور نام کسانی است که این بار در کسوت مدافعان پهلوی و دشمنان نظام سیاسی فعلی، از این سرود چریک‌های فدایی خلق استفاده کرده‌اند. آن‌ها هنرپیشه‌هایی هستند که سال‌ها در سینما و تلویزیون ایران فعال بودند و تا همین چند سال یا حتی چند ماه پیش، روی آنتن یا روی پرده حضور داشتند.

مساله به سیاسی شدن سلبریتی‌ها برمی‌گردد یا به تعبیر دقیق‌تر، به اینکه چنین چهره‌هایی شاید به تحریک بعضی از سیاستمداران حرفه‌ای در مقطعی از تاریخ ایران جایگاه لیدر‌های سیاسی و اجتماعی طبقه متوسط را پیدا کردند؛ حال آنکه درون‌مایه لازم برای قرار گرفتن در چنین موقعیتی را نداشتند و از مقطعی به بعد، جامعه چنان به این ناترازی واکنش نشان داد که به‌طور کل وجود این افراد را زیر سوال برد؛ نه صرفا فعالیت سیاسی و اجتماعی‌شان را. هنرپیشه‌های سینما و تلویزیون کسانی که لااقل تا قبل از سال‌های ۹۶ و ۹۷، در امتداد و در قیاس با صنوف جدی‌تری مثل نویسندگان و کارگردان‌ها به‌عنوان بخشی از جامعه روشنفکری ایران شناخته می‌شدند وقتی از زیر عبای آن طیف‌های جدی‌تر بیرون آمدند و خودشان سخن گفتند دیگر آن تصویر و تصور پیشین را از دست دادند.

وقتی پس از سال‌های ۹۶ و ۹۷ موقعیت و فعالیت‌های آن‌ها زیر ضرب نقد رفت هر قدر در این چند سال به لحاظ سواد و هوش سیاسی و اجتماعی بیشتر به چالش کشیده شدند و زیر سوال رفتند، بیشتر خرابکاری کردند و پرده‌های جدیدی از فقر دانش و هوش‌شان را بالا بردند. حالا شاید نمایش خانه امن که فقط برای خارج نشین‌ها اجرا می‌شود، نه مخاطب چندان زیادی داشته باشد نه تاثیرگذاری قابل توجه، اما می‌توان از جنبه‌ای دیگر هم به ماجرا نگاه کرد و با رصد اینکه چرا و از کجا کار به چنین وضع خنده‌داری رسید، به واکاوی موضوع مهم‌تری پرداخت که از یک‌سو عیار دانش و هوشمندی سیاسی و اجتماعی سلبریتی‌ها را نشان می‌دهد و از سوی دیگر مساله‌ای عمومی‌تر را در کانون توجهات قرار می‌دهد. مساله‌ای که همان رویای رفتن به خارجه و به چنگ آوردن خوشبختی ابدی است. این رویا در شئون مختلفی نمود پیدا می‌کند و راه‌حل نیل به خیلی از آرزو‌های دیگر شناخته شده است؛ از پولدار شدن و آزاد بودن گرفته تا متجلی کردن استعداد‌های هنری.

رویای هنر تبعیدی
ساختن چیزی به نام «سینمای در تبعید» یا حتی «تئاتر در تبعید»، به فاصله کوتاهی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بین عده‌ای از عوامل سینما و تئاتر که از کشور مهاجرت کرده بودند تبدیل به یک هدف رویایی شد. اینکه آیا برخورد‌های حذفی با همه آن افراد در دهه ۶۰ کار درستی بود یا نه بحث دیگری است که به آن کم پرداخته نشده، اما در همان دوران هم تعدادی از اصلی‌ترین چهره‌های فیلمفارسی در کشور ماندند و برای حضور مجددشان جلوی دوربین تلاش کردند. محمدعلی فردین تا آخرین روز عمر در حسرت شنیدن صدای سوت دوربین نگاتیو بود. ناصر ملک‌مطیعی که بیشتر عمر کرد در اواخر دوره حیات توانست یک فیلم بازی کند که هیچ‌گاه اکران نشد.

این اتفاق برای بهمن مفید هم افتاد و البته فیلم او بدون نمایش چهره خود او اکران شد. سعید راد مدتی از ایران رفت، اما حاضر نشد وقتی خارج از کشور بود در هیچ فیلم یا نمایشی بازی کند یا حتی مصاحبه‌ای علیه نظام سیاسی ایران انجام دهد و بالاخره توانست برگردد و دوباره در ایران فیلم بازی کند. ایرج قادری هم ماند و دوره‌های سختی را گذراند تا اینکه بالاخره توانست دوباره جلوی دوربین بیاید و هم اینکه خودش فیلم بسازد. اگر هنوز استدلال‌هایی محکم علیه تندروی‌های دهه ۶۰ بیان می‌شوند با اتکا به ماندن و مقاومت نجیبانه چنین چهره‌هایی صرف نظر از سابقه‌شان در سینمای فیلمفارسی است؛ نه آن‌ها که بعضی‌شان حتی بعد از انقلاب به دوربین معرفی شدند و یک روز بی‌هوا گذاشتند و رفتند.

بیشتربخوانید

کاسبانی که چشم دیدن یکدیگر را هم ندارند!
از میان تمام کسانی که رفتند، بدون مبالغه هیچ‌کدام نتوانستند در آن سوی آب‌ها موفقیت‌های داخلیشان را تکرار کنند. یکی از پررنگ‌ترین نمونه‌ها محسن مخملباف است که سردسته تندروی‌های دهه ۶۰ بود و بعد کارش به فیلم ساختن در اسرائیل هم کشید، اما مخملباف خارج‌نشین در برابر آن مخملبافی که کارهایش را در داخل می‌ساخت و به خارج از کشور می‌فرستاد تقریبا هیچ است. نام‌های متعددی را در این سال‌ها می‌شود سراغ گرفت که نه به قصد گذراندن دوران بازنشستگی بلکه برای ادامه مسیر کاری‌شان در فضای دیگر، از ایران رفتند، اما بدون استثناء هیچ کدام‌شان در آن سوی آب‌ها موفق نبودند. عموما نوع واکنش‌ها به چنین مسائلی با احوال روحی و نظرگاه ایدئولوژیک افراد پیوند می‌خورد. یعنی عده‌ای از افراد هستند که روی مهاجرت به کشور‌های غربی تعصب دارند و هر نوع نفی یا زیر سوال بردن این عمل را تخریب چهره رویاهایشان می‌بینند یا احساس می‌کنند که به این شکل مشکلات داخل کشور در حال انکار است.

روی همین حساب چنین افرادی ممکن است موضع سرسختانه‌ای در برابر این گزاره بگیرند که «هیچ هنرمندی در آن سوی آب‌ها به اندازه داخل کشور موفق نبوده است»، اما این تعصبات لجوجانه، واقعیت را عوض نمی‌کند. حتی اگر از سمت دولت و حکومت بر سر راه فعالیت یک هنرمند موانعی ایجاد شود، فضیلت در ماندن و تلاش برای رفع موانع است نه رفتن؛ و به علاوه مقصر این مهاجرت هرکه باشد به هر حال این واقعیت تغییر نمی‌کند که سینماگران و تئاتری‌های ایران در خارج از کشورشان به هیچ‌وجه موفق نیستند. با این حال رویای فعالیت سینمایی و تئاتری در خارج از ایران نه‌تن‌ها تا به حال در بین بعضی از چهره‌ها خاموش نشده، بلکه در نسل‌های جدید هم بازتولید می‌شود. این یک خود ویرانگری محض است که گاهی وقتی یک شخص تصور می‌کند چیزی برای از دست دادن ندارد ممکن است تصمیم به انجام آن بگیرد. پس از دی ماه سال ۱۳۹۶ که موج منفی بزرگی علیه سلبریتی‌ها به راه افتاد بسیاری از چهره‌های مشهور دچار چنین وضعیتی شدند. مهناز افشار و حمید فرخ‌نژاد از جمله چنین چهره‌هایی بودند.

جیب هم را نزنید، براندازی پیش‌کش!
علیرضا امیرقاسمی، تهیه‌کننده موسیقی و کنسرت که فرزند رئیس اداره تشریفات پهلوی هم هست و از سال گذشته به‌عنوان نویسنده و تهیه‌کننده تئاتر خانه امن وارد صحنه شد، می‌گوید: «ایده اولیه نمایش، از قدم زدن‌های من و حمید فرخ‌نژاد در دوران کرونا آغاز شد که حدود ۵۰۰ مایل (نزدیک به ۸۰۰ کیلومتر) با همدیگر راه رفتیم. خب در آن زمان حمید در ایران کار می‌کرد و من اینجا بودم و امکان اینکه ارتباط‌مان علنی باشد را نداشتیم.» چنانکه پیداست، خط و ربط‌های منتهی به ساخته شدن چنین تئاتری، به پیش از حوادث شهریور ۱۴۰۱ و نیمسال پرآشوبی که در پی آن آمد برمی‌گردد. این درون‌مایه که از رحم باخت و آمادگی برای قمار متولد شده، در ذهن و جان بسیاری از سینمایی‌های ایران بود تا اینکه اتفاقات پس از فوت خانم مهسا امینی جو هیجان‌زده‌ای در میان این افراد ایجاد کرد و آن‌ها را به اتخاذ شتاب‌زده‌ترین تصمیم‌ها واداشت. چهره‌هایی مثل برزو ارجمند، احسان کرمی و حمید فرخ‌نژاد از ایران رفتند و امثال مهناز افشار، پل‌های پشت سرشان برای بازگشت را ویران کردند. وقتی قرار شد تمام بضاعت این جماعت یک‌جا جمع شود و اثری هنری را پدید بیاورد چیزی فراتر از تئاتر خانه امن به وجود نیامد. یک آش شوربا که همه چیز در آن یافت می‌شود و نهایتا طعم خاصی هم نمی‌دهد. از سرودی که چریک‌های فدایی خلق در دهه ۵۰ می‌خواندند و در سال ۱۳۸۸ نماد جنبش سبز شده بود، تا زن ۵۰ ساله‌ای که قرار است نقش یک تینیجر خیلی جوان را بازی کند، همه چیز در این نمایش هست، اما همه این‌ها درنهایت هیچ چیزی نمی‌گوید.

مشکل اصلی کار این است که دشمنان نظام سیاسی ایران برای سرنگونی این حکومت از شیوه‌های انقلاب ۵۷ تقلید می‌کنند حال آنکه عمدتا مرام لیبرال دارند و این مرام، اساسا با نگاه و شیوه و رفتار انقلابی تناقض ذاتی دارد. همین قضیه آن‌ها را به یک تقلید سطحی و پارودیک از آن رویداد فراگیر کشانده و مضحکه‌هایی ایجاد می‌کند که یکیشان همین تئاتر خانه امن است. علیرضا امیرقاسمی که نویسنده و تهیه‌کننده کار است، می‌گوید: «زمانی که شاهزاده رضا پهلوی صحبت کردند در رابطه با اینکه فرقی نمی‌کند (یک فرد) در چه مرام یا چه ایده‌ای باشد و الان وقت همبستگی است، این من را به یاد دوران انقلاب ۵۷ انداخت که همان همبستگی بین گروه‌های مختلف، آن انقلاب را به راه انداخت. برای همین این طرح (خانه امن) به ذهنم آمد که اقشار مختلف جامعه می‌توانند کنار هم قرار بگیرند، با عقاید مختلف، اما با یک هدف.»

حالا خروجی کار فقط همین شده که عده‌ای از چهره‌های مشهور دور هم جمع شوند و یک نمایش را در خارج از کشور اجرا کنند تا ثابت شود که در خارج از کشور هم می‌توانند کار کنند و نیازی به حضور در ایران ندارند. حالا مسائل مهم‌تری مثل اینکه محتوای کار چیست، کیفیت آن چقدر خوب است و چقدر تاثیر می‌گذارد، هیچ کدام اهمیت ندارند. محتوای کار بسیار نازل و بی‌اندازه ضعیف است، کیفیت کار نسبت به خیلی از آثار آماتور داخل کشور هم پایین‌تر است و تاثیرگذاری آن تقریبا هیچ است. به همین دلیل با تکیه بر اجرا شدن چنین نمایشی، نمی‌شود وجود هنر در تبعید را جدی گرفت. در ضمن مشخص است که تمام این چهره‌ها در داخل پرورش پیدا کردند و مشهور شدند و در فضایی که اوج محتواپردازی و کیفیت فنی و تاثیرگذاری اجتماعی‌اش تئاتر خانه امن است، هیچ چهره‌ای نمی‌تواند متولد شود یا اوج بگیرد. گذشته از این‌ها بین همین عده محدود هم اختلافات جدی و عمده‌ای وجود دارد و رویای امیرقاسمی برای یکی شدن افراد با هر عقیده‌ای جهت مخالفت با نظام سیاسی ایران، همین اول راه، در واکنشی که فریبرز عرب‌نیا به مهناز افشار نشان داد، نقش بر آب می‌شود.

عرب‌نیا در حال اجرای تئاتری به نام «مرده‌شور» است که آن هم تم اپوزیک و مایه‌های ضدیت با نظام سیاسی ایران را دارد، اما واکنش او به تبلیغات مهناز افشار برای تئاترش کاملا منفی بود. او ویدئویی در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد که در آن خطاب به مهناز افشار می‌گوید: «از نظر پسند‌های اجتماعی و سیاسی و اصلا از نظر باور به هر مسیری، من با شما هیچ گونه نزدیکی ندارم. نه به معنای اینکه من بهتر یا بدترم. خیلی تفاوت داریم ما. این قدر تفاوت داریم که زیر یک سقف در یک سیاره جا نمی‌شویم. هم از نحوه باور به مردم و سرنوشت‌شان و هم از نظر شیوه‌ای که با آن‌ها برخورد می‌کنیم... باز هم تاکید می‌کنم برای مخاطبان؛ من و خانم افشار از نظر آبشخور‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی هیچ‌گونه ارتباطی نداریم و ایشان را غیر از یک فیلمی که با هم همکاری کردیم، دیگر نه دیده‌ام و نه رابطه کاری یا غیرکاری داشته‌ام.» هنوز تعداد کسانی که به عنوان فعالان سینما و تلویزیون و تئاتر ایران می‌خواهند در خارج از کشور فعالیت‌شان را ذیل ساختار «هنر در تبعید» ادامه بدهند، به ۱۰ نفر هم نرسیده که چنین شقاق و اختلافاتی میانشان دیده می‌شود و از همین رو نمی‌توان آینده‌ای منسجم را برای این گروه از افراد تصور کرد.

منبع: فرهیختگان

منبع: پول نیوز

کلیدواژه: تبلیغات تبلیغات تلویزیونی تبلیغات اسلامی تبلیغات محیطی تبلیغات در گوگل نظام سیاسی ایران سیاسی و اجتماعی خارج از کشور آن سوی آب ها تئاتر خانه امن مهناز افشار چهره هایی هیچ کدام چهره ها سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.poolnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پول نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۴۴۵۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عدم تمایل جمهوری آذربایجان به روند ادغام در اروپا


به گزارش تابناک به نقل از تسنیم، یکی از رویدادهای در دستور کار سیاسی این هفته قفقاز جنوبی، سفر صدیر جپاروف رئیس جمهوری قرقیزستان به جمهوری آذربایجان بود.

گفتگوهای صدیر جپاروف با الهام علی‌اف رئیس‌جمهور آذربایجان در چارچوب این سفر را می‌توان به عنوان گسترش روابط دوجانبه و همکاری چندجانبه یاد کرد.

در این سفر 18 سند بین جمهوری آذربایجان و قرقیزستان امضا شد. بر اساس مفاد آن اسناد، می‌توان گفت که دو کشور بر دیدگاه پویایی روابط اقتصادی-تجاری و حمل‌ونقل تأکید دارند.

الهام علی‌اف رئیس‌جمهور آذربایجان طی کنفرانس مشترک با همتای قرقیزستانی خود برای مطبوعات اعلام کرد: ما به طور گسترده در بخش انرژی و حمل‌ونقل بحث کردیم. ما در اینجا پتانسیل زیادی را می‌بینیم. ما علاقه‌مند به پروژه‌های سرمایه‌گذاری انرژی‌های تجدیدپذیر در قرقیزستان هستیم. در مورد بخش حمل‌ونقل، پروژه‌های حمل‌ونقل بزرگ و ساخت راه‌آهن در قرقیزستان و آذربایجان در حال اجرا هستند. البته در حال حاضر لازم است رایزنی‌ها در زمینه دیجیتالی شدن مسیرهای حمل‌ونقل و توافق بر سر سیاست تعرفه آغاز شود. ما باید مسیر اروپا را از طریق دریای خزر، آسیای مرکزی نه‌تنها از نظر مسافت، بلکه از نظر جذابیت تجاری نیز راحت کنیم.

صدیر جپاروف نیز گفت: در این مذاکرات دورنمای فعالیت متقابل دو کشور در خصوص توسعه کریدورهای حمل‌ونقل بین‌المللی از آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

این اظهارات حاکی از آن است که طرفین در حال بررسی زمینه‌های منطقه‌ای گسترده‌تر در فضای ژئوپلیتیکی هستند و در عین حال بر اهمیت حمایت از یکدیگر در روابط دوجانبه و سازمان‌های بین‌المللی تأکید دارند.

تراب رضایف کارشناس سیاسی آذری در مورد توسعه روابط جمهوری آذربایجان با قرقیزستان در مصاحبه با خبرگزاری ترند گفت: جمهوری آذربایجان در واقع آشکارا اعلام کرده که ما دیگر از روند ادغام در اتحادیه اروپا حمایت نمی‌کنیم.

وی تأکید کرد: مسیر آینده ما از طریق ادغام با کشورهای تُرک است. روابط سیاسی، اقتصادی و نظامی بین آذربایجان و ترکیه برقرار است. ما با قزاقستان و ترکمنستان در زمینه انرژی، حمل‌ونقل و لجستیک همکاری داریم. در 2 سال گذشته، گردش تجاری بین کشورهای تُرک بیش از دو برابر شده است.

این کارشناس سیاسی خاطرنشان کرد: روابط اقتصادی و سیاسی با قرقیزستان هنوز ضعیف است. ما در تلاش برای بهبود روابط سیاسی و اقتصادی با قرقیزستان در آینده هستیم. علاوه بر این، بین کشورهای ما در مسائل تاریخی، ملی، فرهنگی و مذهبی ارتباط وجود دارد. استقبال از رئیس‌جمهور الهام علی‌اف در سفرهایش به قزاقستان، ازبکستان و قرقیزستان نشان داد که روابط با کشورهای تُرک مبتنی بر پیوند اخلاقی است. به همین ترتیب، به ویژه مهم است که یادآوری کنیم که رؤسای جمهور قزاقستان و ازبکستان در طول سفرهای خود به آذربایجان، مدرسه‌ای در قره‌باغ ساخته و از زیرساخت‌ها حمایت می‌کنند. قرقیزستان نیز در کار ساخت‌وساز در سرزمین‌های آزاد شده آذربایجان مشارکت خواهد کرد. برداشتن چنین گامی از طرف قرقیزستان برای ما اهمیت ویژه‌ای دارد. در همین زمان بنای یادبود چنگیز آیتماتوف در آذربایجان برپا شد. این به روابط ملی، فرهنگی و ادبی نیز کمک می‌کند.

«آقشین کریموف» در روزنامه «کاسپی» در این خصوص می‌نویسد: برای روشن شدن بیشتر موضوع باید گفت که قرقیزستان را نمی‌توان کشوری بسیار قوی از نظر قدرت نظامی و شاخص‌های اقتصادی دانست. اما عضویت بیشکک در سازمان کشورهای تُرک (TDT) سود اقتصادی، سیاسی و ژئوپلیتیکی بیشتری برای آن به همراه دارد. آذربایجان و متحد راهبردی آن ترکیه نقش عمده‌ای در شکل‌گیری این وضعیت دارند. هدف پشت سر هم باکو-آنکارا محافظت قابل‌توجه از دولت‌های تُرک در کشورهای آسیای مرکزی، از جمله قرقیزستان، از عواقب رقابت غرب، روسیه و چین از نظر منافع مشترکشان است.

آقشین معتقد است: بنابراین، علاوه بر تقویت هویت سازمان کشورهای تُرک در قرقیزستان، نشان دادن علاقه به ثبات سیاسی و امنیت پایدار در این کشور بسیار مهم است. کشور آذربایجان به رهبری الهام علی‌اف از ثبات و امنیت در همه مناطق حمایت می‌کند. با این حال، در بحبوحه تشدید رقابت تمرکز جهانی قدرت، بسیاری از مناطق در معرض مداخله خارجی قرار دارند. وضعیت سیاسی و امنیتی قرقیزستان نیز حساس است و خطر تحت فشار قرار گرفتن در بحبوحه رقابت قدرت را از دست نداده است. بنابراین، نیاز به افزایش توجه به پروژه‌های سرمایه‌گذاری در مقیاس بزرگ برای تضمین ثبات سیاسی، اقتصادی و امنیتی در قرقیزستان وجود دارد. به همین دلیل، تصادفی نیست که الهام علی‌اف و صدیر جپاروف مواضع خود را در مورد سبد سرمایه‌گذاری در پرتو همکاری‌های اقتصادی-تجاری و حمل‌ونقل متقابل بیان کردند.

وی تأکید می‌کند: البته نمی‌توان تقویت اهرم اقتصادی چین در منطقه آسیای مرکزی را نادیده گرفت. پکن سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی قابل‌توجهی را در آسیای مرکزی به عنوان بخشی از طرح کمربند و جاده انجام می‌دهد و فرصت‌های قابل‌توجهی برای توسعه زیرساخت‌ها ارائه می‌دهد. آخرین نمونه از آن برای دولت بیشکک، پروژه راه‌آهن چین- قرقیزستان- ازبکستان است. در حال حاضر، توجه به پروژه راه‌آهن چین، قرقیزستان، ازبکستان، خزر و ایجاد فرصت برای افزایش گردش کالا می‌تواند به عنوان یک اولویت مهم در خط باکو-بیشکک تلقی شود. بنابراین، قرقیزستان باید به چالش‌های قرار دادن این کشور در یک تعادل سالم قابل‌توجه در زمینه روابط با آذربایجان و نمایندگی در سازمان کشورهای تُرک نگاه کند. از این منظر می‌توان گفت که نظم سیاسی سازمان کشورهای تُرک از نشان دادن رویکرد چند بعدی خود بین روسیه-غرب-چین ابایی ندارد. زیرا بسیاری از پروژه‌ها در منطقه از جمله کریدور حمل‌ونقل ترانس خزر (دالان میانی) بر فرصت‌های ژئوپلیتیک چین تمرکز دارند. این افزایش توجه بدون شک غرب و روسیه را تا حد امکان بر روی رقابت شدیدتر با یکدیگر متمرکز می‌کند. با این حال، تمرکز بر جهت‌گیری غربی نخبگان سیاسی قرقیزستان از وابستگی اقتصادی یک‌طرفه جلوگیری می‌کند و جذب سرمایه‌گذاری خارجی مستقیم یا غیرمستقیم را تسهیل می‌کند.

دیگر خبرها

  • کارنامه دولت در مازندران/ بازگشت کارخانه های ورشکسته به تولید
  • تصفیه‌خانه دوم آب شرب اردبیل ۱۷ درصد پیشرفت فیزیکی دارد
  • برگزاری چهل و دومین جشنواره فرهنگی - هنری «امید فردا» در همدان
  • مطالبه ۳۵ میلیارد تومانی شهرداری قوچان در پروژه مجتمع فرهنگی هنری
  • عدم تمایل جمهوری آذربایجان به روند ادغام در اروپا
  • نماهنگ «نحن المنتقمون» منتشر شد/ یک موسیقی برای نمایش اقتدار
  • دومین برنامه‌ سینماتک خانه سینما به مستندخوانی اختصاص یافت 
  • آغاز بلیت‌فروشی «آن‌ها دروغ می‌گویند» از ظهر امروز
  • وقتی «خانه خدا» سینماها را شلوغ کرد
  • همکاری سازمان عقیدتی سیاسی ارتش و اداره کل هنرهای نمایشی برای تولید آثار نمایشی